ادبیات و اقتصاد؛ پول، بدهی و فقر در روایتهای مدرن چگونه اقتصاد روایت را شکل میدهد؟
- Baset Orfani

- Jul 17
- 5 min read

ادبیات و اقتصاد، دو عرصهی به ظاهر متفاوت از تجربهی انسانی، در بستر تاریخ مدرن و معاصر بهگونهای روزافزون با یکدیگر تلاقی یافتهاند. اگرچه پول، کار، بدهی و فقر در همهی ادوار موضوعاتی روایتپذیر بودهاند، اما در دوران مدرن—بهویژه از قرن نوزدهم به بعد—اقتصاد نه تنها بهمثابه مضمون در ادبیات ظاهر میشود، بلکه به ساختار و شیوهی روایت نیز شکل میدهد. رمانها، داستانها، نمایشنامهها و حتی شعرهای مدرن، بیش از پیش دغدغهی مسائل اقتصادی، نابرابری، ارزشگذاریهای مادی و ساختارهای سرمایهداری را به خود گرفتهاند. در ادامه، این موضوع در سه بخش بررسی میشود: ۱) تاریخچهی پیوند میان ادبیات و اقتصاد؛ ۲) بازنمایی پول، بدهی و فقر در روایت؛ و ۳) اقتصاد بهمثابه شکلدهندهی ساختار و زبان روایت.
۱. تاریخچهی پیوند ادبیات و اقتصاد: از رمان قرن نوزدهم تا نئولیبرالیسم
پیوند میان ادبیات و اقتصاد از زمانی عمیقتر شد که تحولات سرمایهداری در قرن نوزدهم اروپا، طبقات اجتماعی را دگرگون ساخت و پول به مهمترین معیار ارزش و بقا بدل شد. در همین دوره، رمان به عنوان یک فرم غالب ادبی، بهویژه در بریتانیا، فرانسه و روسیه، عرصهای برای بازتاب بحرانهای اقتصادی شد.
چارلز دیکنز در انگلستان، با آثاری چون آرزوهای بزرگ و خانهی تیره، رنج طبقهی کارگر، فقر شهری و نظام قضاییِ آلوده به پول را به تصویر کشید. در فرانسه، اونوره دو بالزاک با کمدی انسانی نشان داد چگونه روابط انسانی، عشق، و حتی فضیلت در بستر اقتصادی معنا مییابند. فئودور داستایفسکی در یادداشتهای زیرزمینی و جنایت و مکافات، روانشناسی بدهی و فروپاشی اخلاقی انسان تحت فشار مالی را واکاوی کرد.
در قرن بیستم، بحرانهای بزرگ اقتصادی—از رکود بزرگ دههی ۱۹۳۰ گرفته تا بحرانهای نفتی و رشد نئولیبرالیسم—موجب پدید آمدن ادبیاتی شد که یا مستقیماً به اقتصاد میپرداخت یا اقتصاد را درونمایهی اصلی خود میساخت. در آمریکا، جان استاینبک در خوشههای خشم وضعیت مهاجران در دوران رکود را روایت کرد. آرتور میلر در مرگ فروشنده، مرز میان رؤیای آمریکایی و ورشکستگی اقتصادی را به چالش کشید. در اواخر قرن بیستم، نویسندگانی مانند دون دلیلو (White Noise) و برت ایستون الیس (American Psycho)، جنون مصرفگرایی و بیگانگی انسان در اقتصاد متأخر سرمایهداری را افشا کردند.
در عصر معاصر، بحرانهای مالی جهانی، بدهیهای دانشجویی، شکاف طبقاتی، و رشد اقتصاد دیجیتال موضوعاتیاند که در روایتهای ادبی بازتاب یافتهاند. اقتصاد دیگر فقط مضمون نیست، بلکه زمینهای است که روایتها در آن تنفس میکنند.
۲. بازنمایی پول، بدهی و فقر در روایتهای مدرن
ادبیات مدرن، پول و فقر را نه بهعنوان مفاهیم صرفاً مادی، بلکه بهمثابه نیروهایی روانشناختی، اخلاقی و اجتماعی بازنمایی میکند. در این آثار، پول نماد قدرت، فساد، میل، یا حتی پوچی میشود؛ بدهی، بار اخلاقی و روانی میگیرد؛ و فقر، نه فقط نداشتن منابع، بلکه تجربهای وجودی از حذف و انکار است.
پول در بسیاری از روایتهای مدرن، نه تنها موتور محرکهی داستان بلکه تعیینکنندهی روابط انسانی است. در مرشد و مارگاریتا اثر میخائیل بولگاکف، حضور شیطانی به نام ولند، با توزیع پول و آشوب در اقتصاد مسکو، فساد اخلاقی انسانها را آشکار میکند. در گتسبی بزرگ اثر اسکات فیتزجرالد، ثروت به آرمانی پوشالی بدل میشود که شخصیت اصلی را به ورطهی نابودی میکشاند. در این آثار، پول نوعی امر متافیزیکی میشود که اخلاق، هویت و حتی زمان را تحت کنترل خود در میآورد.
بدهی در روایتهای مدرن، غالباً بار عذاب وجدان، گناه یا شکست شخصی را به دوش میکشد. در مدیونها اثر مارگارت آتوود یا خانهی ارواح اثر ایزابل آلنده، بدهی نه تنها مالی بلکه خانوادگی، تاریخی و حتی فراموشنشده است. بدهی در ادبیات مدرن، استعارهای است برای پیوندهای گسسته و روابط نابرابر.
فقر نیز در ادبیات مدرن، از تصویر صرفِ تنگدستی فراتر میرود و به نماد طردشدگی، حاشیهنشینی و ازهمپاشیدگی هویت اجتماعی بدل میشود. در آثار نویسندگانی چون ریچارد رایت، نانسی هیوستون، یا النا فرانته، فقر نه فقط در سطوح اقتصادی بلکه در زبان، بدن و حافظهی شخصیتها اثر میگذارد. فقر تبدیل به ناتوانی در گفتن، ناتوانی در کنش، و ناتوانی در دیدن آینده میشود.
در بسیاری از رمانهای پساکولونیال، فقر و اقتصاد جهانیشده، ابزارهاییاند که از طریق آنها، استعمار نوین و نابرابری جهانی بازنمایی میشود. رمانهایی از آرام مهتا، تاییه سِلَسی و چیماماندا نگوزی آدیشی، نشان میدهند که چگونه فقر بخشی از معماری جهانی سرمایهداری است.
۳. اقتصاد بهمثابه ساختار روایت و زبان داستان
از سدهی بیستم به بعد، تأثیر اقتصاد در ادبیات تنها به مضمون محدود نشد؛ بلکه به فرم، زبان و ساختار روایت نیز سرایت کرد. بسیاری از نویسندگان، بهویژه در دورههای بحران اقتصادی یا تحولات نئولیبرالی، از ساختار اقتصادی جامعه برای معماری روایت خود بهره بردهاند.
نخست، ساختار بازار بر فرم داستانی اثر گذاشته است. برای مثال، رمانهای بازارمحور که اغلب بر سودآوری، مصرفپذیری و قالببندی مناسب برای فروش استوارند، با شکلدهی به روایتهای سادهفهم و قابل پیشبینی، نشانهای از اقتصاد درونی ادبیات هستند. این نوع داستانگویی «سودمحور» بر ساختارهای بازاری، مانند ژانرهای پرفروش (thriller، رمان عاشقانه، خودیاری) تکیه دارد.
در برابر آن، برخی نویسندگان مدرن و پستمدرن آگاهانه فرمهایی را برمیگزینند که اقتصاد بازار را به چالش میکشند. آنها از روایت خطی، پایان خوش، یا ساختار کلاسیک فاصله میگیرند. توماس پینچن در درک سر، یا دیوید فاستر والاس در شوخی بیپایان، فرمهایی برمیگزینند که با منطق بازار در تضادند: ساختارهای پیچیده، پایانهای گشوده، یا حذف تعلیقهای مرسوم. این انتخابهای ساختاری، نقدی بر اقتصاد روایی رایج است.
از سویی دیگر، زبان اقتصادی—اصطلاحاتی چون "سرمایهی اجتماعی"، "ارزش افزوده"، "بدهی معنوی"—در خود زبان روایت نیز رسوخ کرده است. بسیاری از نویسندگان معاصر، زبان اقتصاد را در سطح نحوی و معنایی به کار میبرند تا نشان دهند چگونه اقتصاد ذهنیت انسان معاصر را استعمار کرده است. در برخی آثار، شخصیتها خود را همچون کالا، برند یا دارایی تحلیل میکنند؛ امری که نشانهی رسوخ مفاهیم اقتصادی به درون زبان و روان است.
در این منظر، روایت به نوعی نظام بازتولید سرمایه بدل میشود: نویسنده همانند کارگر است، ناشر مانند سرمایهدار، و خواننده همانند مصرفکننده. این نگاه ساختاری به ادبیات، خود گواهی است بر آنکه اقتصاد نهتنها محتوای روایت بلکه بنیان ساختاری آن را نیز میسازد و بازتولید میکند.
جمعبندی
ادبیات مدرن، نه تنها از اقتصاد بهمثابه موضوعی برای روایت بهره برده، بلکه خود در دل ساختارهای اقتصادی بازتعریف شده است. پول، بدهی و فقر در روایتهای ادبی، بازتاب نیروهاییاند که انسان را شکل میدهند، سرنوشتها را رقم میزنند، و حتی زبان و فرم داستان را تعیین میکنند. در جهانی که روابط انسانی، عدالت، و معنا زیر سایهی سرمایه بازنگری میشوند، ادبیات به میدان نبردی بدل شده است میان ارزشهای انسانی و سازوکارهای اقتصادی. از این منظر، ادبیات اقتصادی نه حاشیهای فرعی، بلکه یکی از حیاتیترین مسیرهای درک جهان معاصر است.
از ابراز محبت و نظرات خوب شما بسیار سپاسگزاریم!
حضور شما در صفحه ادبی (فراز) به ما انگیزه میدهد تا با اشتیاق بیشتری در مسیر رشد و حمایت از ادبیات گام برداریم.
برای حمایت مستمر از فعالیتهای ادبی فراز، خواهشمندیم صفحه ما را دنبال کنید و به وبسایت رسمیمان به آدرس www.faraaaz.com
مراجعه کنید تا از آخرین اخبار و خدمات بنگاه انتشاراتی فراز مطلع شوید.
با احترام
بنگاه انتشاراتی فراز
ایمیل: support@faraaz.no
وبسایت ما:




Comments