بدن بهعنوان مرکز تجربهی روای
- Baset Orfani

- Jul 27
- 3 min read

بخش اول: بازگشت بدن به مرکز روایت – پیشزمینهای تاریخی و نظری
در تاریخ روایتگری، بهویژه در سنتهای ادبی کلاسیک، بدن عمدتاً در حاشیهی معنا و داستان باقی میماند؛ ابزاری برای کنش یا نشانهای از صفات درونی چون قدرت، بیماری، زیبایی یا زوال. نویسندگان کهن چون هومر، ویرژیل، یا حتی در ادبیات عرفانی فارسی، نظیر عطار و مولانا، بدن را نه بهمثابه سوژه، بلکه بهعنوان وسیلهای برای نمایش یا گذار به معناهای متافیزیکی بهکار میبردند. این وضعیت با ظهور مدرنیسم و بعدها پستمدرنیسم بهتدریج دگرگون شد؛ زمانی که انسان، بهمثابهی موجودی مجزا از روح یا معناهای کلان، خود را در جهان بیمرکز و چندصدایی یافت، بدن نیز از حاشیه به متن آمد.
با تأثیر گرفتن از فلسفهی پدیدارشناسی (بهویژه در آثار موریس مرلو-پونتی)، روانکاوی لاکانی، و نظریات جنسیت و فمینیسم، بدن دیگر نه شیء بلکه جایگاه تجربه و منبع شناخت و معنا معرفی شد. این تغییر رویکرد، بهویژه از اواخر قرن بیستم در ادبیات، فیلم، هنرهای نمایشی و روایتهای دیجیتال خود را نشان داد؛ جایی که بدن نه تنها ابزار بلکه خودِ صحنهی داستان شد. در این فضا، بدن نه فقط مکان رویدادها بلکه محل وقوع معنا و بازنمایی است؛ مکانی که حافظه، تروما، لذت، بیماری، جنسیت، نژاد و قدرت در آن بهطور همزمان جریان مییابد.
بخش دوم: بدن بهمثابهی بستر روایت – تجربه، حافظه و زبان بدن
بدن در روایت معاصر دیگر فقط "چیزی که داریم" نیست، بلکه "آنچه هستیم" است. در این تلقی، بدن سوژهای است که تجربه را نه فقط بازتاب میدهد، بلکه آن را تولید میکند. در ادبیات معاصر، نویسندگانی چون تونی موریسون، مارگریت دوراس، جیمز جویس، و حتی کریستین بوبن، بدن را چون صحنهای درونی مینگرند؛ بدن حامل حافظهی عاطفی است، مکانی برای بازنمایی رنجهای تاریخی، خشونتهای جمعی، و خاطرات خُردی که عقل یا زبان قادر به انتقال آن نیست.
برای مثال، در آثار تونی موریسون، بدن زنان سیاهپوست نه تنها قربانی ساختارهای نژادی و جنسی است، بلکه عرصهای برای مقاومت و احیای هویت نیز هست. یا در روایتهای مینیمالیستی مارگریت دوراس، سکوت بدن، لرزش دستها، حس سردی یا درد، جانشین واژگان میشوند و روایت را در قلمرو "غیرقابلگفتن" بهپیش میبرند. همچنین در جریان رمانهای اتوفیکشن (خودزندگینامههای داستانی)، بدن بهعنوان مرز میان واقعیت و تخیل مطرح میشود؛ مکانی که "منِ نویسنده" در تماس با "منِ شخصیت" شکل میگیرد.
روایت، در این خوانش، دیگر تنها بازتاب یا نقل واقعهای در زمان نیست، بلکه تجربهای جسمی-حسی است که در خود بدن کدگذاری شدهاست. اینگونه روایتها با بهرهگیری از زبان بدن – نشانههای حرکتی، نَفَس، تنش عضلانی، حسگرمایی یا درد – به بسط معناهایی میپردازند که واژگان بهتنهایی قادر به انتقالشان نیستند. از همینرو، بدن به یک "واحد روایی" تبدیل میشود؛ محوری که تمام معناها، کشمکشها، و اشتیاقهای داستانی بر گرد آن میچرخند.
بخش سوم: بدن در بسترهای جدید – از واقعیتافزوده تا سیاست بدنها
در جهان معاصر که رسانههای دیجیتال، هوش مصنوعی، روایتهای مجازی و فناوریهای سایبرنتیکی شکل تازهای به تجربهی زیسته دادهاند، بدن نیز بار دیگر در کانون روایت قرار گرفته، اما اینبار در شکلی نو و گاه رادیکالتر. مفهوم "بدن دیجیتال" (digital body)، که در بسترهایی چون بازیهای ویدئویی، روایتهای تعاملی، واقعیت مجازی و تجربههای چندرسانهای شکل میگیرد، روایتی از بدن است که در مرزهای واقعیت و تخیل، انسان و ماشین، زیستشناسی و داده بهحرکت درمیآید.
در ادبیات پستمدرن، بدن نه تنها سوژهی روایت بلکه خودِ پرسش از سوژگی است. نویسندگانی چون ژان ژنه، پییر گویوتا، و حتی ساموئل بکت، بدن را چون مخدوشترین و در عین حال آشکارترین عرصهی بحران معنا به تصویر میکشند. بدن در این متون، شکافتهشده، ناهمگون، تباهشده یا در حال تکرار است؛ گاه همچون پیکری بیمار و ناتوان، گاه چون ابزار جنسی یا قربانی سرکوب اجتماعی، و گاه چون ماشینی فاقد فردیت. از این منظر، بدن به خودِ پرسش از روایت، حقیقت و بازنمایی بدل میشود.
همچنین در نظریههای معاصر چون نظریهی کوییر، بدن بهعنوان محل مقاومت در برابر هنجارهای جنسی و اجتماعی بررسی میشود. بدنهایی که متفاوتاند – از منظر جنسیت، نژاد، ناتوانی، یا ظاهر – حامل روایتهایی دیگرگونهاند که تاریخ رسمی و روایت غالب آنها را طرد کردهاست. در این معنا، بدن دیگر فقط جسمی مادی یا زیستی نیست، بلکه بدنی سیاسی است؛ بدنی که نوشتن از آن و با آن، نوعی کنش مقاومت است.
در نهایت، بدن در روایت مدرن و معاصر نه فقط سوژهی تجربه بلکه خودِ تجربه است؛ تجربهای که در لایههای گوشت، پوست، حافظه، تروما، لذت، و زبان شکل میگیرد. روایت دیگر در ذهن یا در کلمات تنها شکل نمیگیرد، بلکه در خودِ بدن زیسته و بازگو میشود.
از ابراز محبت و نظرات خوب شما بسیار سپاسگزاریم!
حضور شما در صفحه ادبی (فراز) به ما انگیزه میدهد تا با اشتیاق بیشتری در مسیر رشد و حمایت از ادبیات گام برداریم.
برای حمایت مستمر از فعالیتهای ادبی فراز، خواهشمندیم صفحه ما را دنبال کنید و به وبسایت رسمیمان به آدرس www.faraaaz.com
مراجعه کنید تا از آخرین اخبار و خدمات بنگاه انتشاراتی فراز مطلع شوید.
با احترام
بنگاه انتشاراتی فراز
ایمیل: support@faraaz.no
وبسایت ما:




Comments