top of page

غزل شماره ۸ حافظ - ساقیا برخیز و در ده جام را

  • Writer: Baset Orfani
    Baset Orfani
  • Jul 8
  • 1 min read
ree

ساقیا برخیز و دَردِه جام را

خاک بر سر کن غمِ ایّام را


ساغرِ مِی بر کَفَم نِه تا ز بَر

بَرکِشَم این دلقِ اَزرَق‌فام را


گرچه بدنامی‌ست نزد عاقلان

ما نمی‌خواهیم ننگ و نام را


باده دَردِه چند از این بادِ غرور

خاک بر سر، نفسِ نافرجام را


دودِ آهِ سینهٔ نالانِ من

سوخت این افسردگانِ خام را


محرمِ رازِ دلِ شیدایِ خود

کس نمی‌بینم ز خاص و عام را


با دلارامی مرا خاطر خوش است

کز دلم یک باره بُرد آرام را


ننگرد دیگر به سرو اندر چمن

هرکه دید آن سروِ سیم‌اندام را


صبر کن حافظ به سختی روز و شب

عاقبت روزی بیابی کام را

 

 

 

از ابراز محبت و نظرات خوب شما بسیار سپاسگزاریم!

حضور شما در صفحه ادبی (فراز) به ما انگیزه می‌دهد تا با اشتیاق بیشتری در مسیر رشد و حمایت از ادبیات گام برداریم.

برای حمایت مستمر از فعالیت‌های ادبی فراز، خواهشمندیم صفحه ما را دنبال کنید و به وب‌سایت رسمی‌مان به آدرس www.faraaaz.com

مراجعه کنید تا از آخرین اخبار و خدمات بنگاه انتشاراتی فراز مطلع شوید.

 

با احترام

بنگاه انتشاراتی فراز

ایمیل: support@faraaz.no

وب‌سایت ما:




 
 
 

Comments

Rated 0 out of 5 stars.
No ratings yet

Add a rating
bottom of page