top of page

فلم خاطرات فتل (Memories of Murder)

  • Writer: Baset Orfani
    Baset Orfani
  • Apr 30
  • 3 min read

ree

 

عنوان فلم: خاطرات فتل (Memories of Murder)

ژانر: جنایی، درام، معمایی

جمله معروف: « شبیه او نیست، اما یک حسی می‌گوید خودش است »

مدت زمان: ۱۳۲ دقیقه

سال انتشار: ۲۰۰۳

 

در دل دهه‌ای غبارآلود از تاریخ معاصر کرهٔ جنوبی، در روزگاری که خفقان سیاسی با نفس‌های مردم در هم تنیده بود و وحشت در کوچه‌های باریک روستایی رخنه کرده بود، فلمی پا به عرصه گذاشت که با ظرافت یک جراح و با جسارت یک شاعر، قصهٔ جنایتی خاموش را فریاد زد؛ فلمی به نام خاطرات فتل، اثری جاودانه از کارگردان بزرگ «بونگ جون-هو» که پیش از درخشش جهانی‌اش در «انگل»، این شاهکار تیره و تفکربرانگیز را بر پرده آورد.

 

خاطرات فتل تنها یک داستان جنایی نیست؛ پژواکی‌ست از حقیقتی تلخ که چون خاری در گلوی تاریخ فرو رفته است. فلم بر پایهٔ پرونده‌ای واقعی ساخته شده؛ قتل‌های زنجیره‌ای هواسونگ، نخستین جنایات سریالی ثبت‌شده در تاریخ کره، که در اواخر دههٔ هشتاد و اوایل دههٔ نود، آرامش روانی مردم را بر باد داد. در این میان، بونگ جون-هو با نگاهی ژرف و انسانی، این پرونده را نه صرفاً چون یک معما، بل چون آینه‌ای از ناکامی، سردرگمی و زخم‌های جامعه به تصویر کشیده است.

 

ماجرا با کشف پیکر زنی جوان آغاز می‌شود که در مزارع برنج یافت شده است. کارآگاهان محلی، با ابزارهایی ابتدایی و ذهن‌هایی ناآماده، به جستجوی قاتل می‌پردازند. کارآگاه پارک دو-مان، مردی از دل روستا، با تکیه بر شهود و روش‌های غیرعلمی، به چنگ انداختن به مظنونان می‌پردازد، در حالی‌که از پایتخت، کارآگاهی دیگر، سو ته-یون، با دیدگاهی منطقی و علمی، پا به این معرکهٔ خاموش می‌گذارد. آنچه میان این دو شکل می‌گیرد، نه فقط تضاد روش‌ها، که جدال دو نوع نگاه به حقیقت، عدالت و انسان است.

 

فلم به آرامی، اما بی‌وقفه، در تاریکی روان آدمی فرو می‌رود. تماشاگر نه تنها شاهد ناتوانی پلیس و بن‌بست تحقیق است، بلکه زوال تدریجی روحیه و اخلاقیات کارآگاهان را نیز با تلخی درک می‌کند. جنایت در این اثر نه یک اتفاق خارجی، که یک حضور درونی‌ست؛ حضوری که در وجدان انسان‌ها نفوذ می‌کند و آن‌ها را وادار به تردید، خشونت و سرانجام، تسلیم می‌سازد.

 

بونگ جون-هو با مهارت بی‌نظیرش، فضا را چنان طراحی می‌کند که انگار مهِ سنگین شب‌های بارانی، همچون پرده‌ای بر چشمان حقیقت کشیده شده باشد. تصویرها با نورهای خاکستری و قاب‌های خاموش، زبان احساسات سرکوب‌شده‌اند. موسیقی فلم، ملایم اما تلخ، همانند نغمه‌ای در دوردست، دل تماشاگر را به درد می‌آورد و در نهایت، پایانی را رقم می‌زند که به جای گشودن گره، قلب را در دستان خود می‌فشارد.

 

و اما آن صحنهٔ پایانی، که سال‌هاست در ذهن عاشقان سینما لانه کرده: کارآگاه دو-مان، با چهره‌ای پیرتر، پس از سال‌ها، دوباره به محل یکی از قتل‌ها بازمی‌گردد. در برابر دوربین، رو به ما، مخاطب، می‌نگرد؛ نه چون یک شخصیت، بل چون انسانی گرفتار در سوالی بی‌پاسخ. آن نگاه، آینه‌ای‌ست که مخاطب را وا می‌دارد تا در خویشتن خویش، در عدالت، در معنا، در بی‌معنایی جستجو کند.

 

خاطرات فتل نه فقط یک فلم، بل تجربه‌ای‌ست زیسته؛ سفری در دل تاریکی‌های جامعه، قانون، و نفس آدمی. فلمی‌ست که پس از پایانش، در ذهن ادامه می‌یابد، در قلب تکرار می‌شود و در ضمیر، جای خود را تا ابد حفظ می‌کند.

 

آیا تاکنون چشمان قاتل را از نزدیک دیده‌ای؟

 

از ابراز محبت و نظرات خوب شما بسیار سپاسگزاریم!

حضور شما در صفحه ادبی (فراز) به ما انگیزه می‌دهد تا با اشتیاق بیشتری در مسیر رشد و حمایت از ادبیات گام برداریم.

برای حمایت مستمر از فعالیت‌های ادبی فراز، خواهشمندیم صفحه ما را دنبال کنید و به وب‌سایت رسمی‌مان به آدرس www.faraaaz.com

مراجعه کنید تا از آخرین اخبار و خدمات بنگاه انتشاراتی فراز مطلع شوید.

 

با احترام

بنگاه انتشاراتی فراز

ایمیل: support@faraaz.no

وب‌سایت ما:

 

 

 

 
 
 

Comments

Rated 0 out of 5 stars.
No ratings yet

Add a rating
bottom of page