top of page

چرا مغز ما عاشق داستان‌هاست؟

  • Writer: Baset Orfani
    Baset Orfani
  • Jul 19
  • 3 min read
ree

۱. ریشه‌های تکاملی علاقه به داستان

انسان، موجودی روایت‌گر است. پیش از آن‌که نوشتار پدید آید، پیش از آن‌که زبان به شکل پیچیده امروزی درآید، انسان‌ها در اطراف آتش گرد هم می‌آمدند و با زبان ایما و اشاره و آواهای ابتدایی، روایت‌هایی از شکار، خطر، خدایان، یا رویاهایشان بازمی‌گفتند. روایت، ابزاری بود برای بقا. داستان‌ها نه فقط سرگرمی، که ساختاری بنیادین برای انتقال دانش، تجربه، هنجارهای اجتماعی و آگاهی تاریخی به نسل‌های بعد بودند. پژوهش‌های انسان‌شناسی و روان‌شناسی تکاملی نشان داده‌اند که روایت، به‌عنوان یکی از قدیمی‌ترین ابزارهای شناختی، در خدمت یادگیری اجتماعی قرار دارد.

در عصرهای پیشاتاریخی، فردی که می‌توانست داستانی از مار سمی یا عبور موفق از رودخانه‌ای پرخطر را بشنود و به ذهن بسپارد، نسبت به کسی که صرفاً با آزمون و خطا می‌آموخت، شانس بیشتری برای بقا داشت. مغز انسان به‌تدریج برای دریافت، ذخیره و بازیابی اطلاعات به‌صورت داستانی سازگار شد. نئوکورتکس، بخش پیشرفته‌تر مغز، به پردازش زبان، توالی رخدادها، و همدلی با دیگران کمک می‌کند و به‌شدت با ساختار روایی هم‌راستا عمل می‌نماید. بنابراین، علاقه به داستان‌ها نه یک ویژگی فرهنگی، بلکه یک توانایی زیستی‌شناختی و سازگارانه است که در ساختار عصبی ما تنیده شده است.

۲. روان‌شناسی روایت: احساس، همدلی و تخیل

مطالعات روان‌شناسی شناختی نشان داده‌اند که هنگامی که انسان داستانی را می‌شنود یا می‌خواند، نه‌تنها بخش‌های زبانی مغز (مانند ناحیه بروکا و ورنیکه) فعال می‌شوند، بلکه مناطقی از مغز که مسئول تجربه‌های واقعی‌اند نیز درگیر می‌گردند. اگر شخصیت داستانی در حال دویدن باشد، نواحی مرتبط با حرکت در مغز فعال می‌شوند؛ اگر شخصیت رنج می‌برد، مراکز درد و همدلی نیز تحریک می‌شوند. این پدیده به نام شبیه‌سازی عصبی شناخته می‌شود. مغز ما داستان را واقعیت فرض می‌کند، و این یکی از دلایل تأثیر شگرف داستان‌ها بر باورها، نگرش‌ها و احساسات ماست.

روایت‌ها امکان همدلی عمیق را فراهم می‌آورند. انسان از طریق داستان می‌تواند وارد دنیای ذهنی دیگری شود و تجربه‌ای احساسی را بی‌واسطه و عینی تجربه کند. در همین راستا، نظریه «حلقه همدلی» نشان می‌دهد که داستان‌ها موجب گسترش مرزهای اخلاقی ما می‌شوند؛ یعنی ما بیشتر با شخصیت‌هایی همدلی می‌کنیم که ممکن است در واقعیت از ما بسیار دور باشند. این ویژگی روایت، در تربیت عاطفی و اجتماعی نقش بنیادین دارد.

از سوی دیگر، تخیل، نیرویی است که از طریق روایت تقویت می‌شود. روایت‌ها ما را به جهان‌های ممکن می‌برند، آینده را ترسیم می‌کنند، تاریخ را زنده می‌کنند و واقعیت را چندلایه می‌سازند. به همین دلیل است که ادبیات، فیلم، تئاتر و بازی‌های داستان‌محور می‌توانند هم‌زمان آموزشی، درمانی و تحول‌آفرین باشند.

۳. کاربردهای شناختی و درمانی روایت

روایت‌ها فقط ابزار سرگرمی نیستند؛ آن‌ها ابزارهای شناختی پیچیده‌ای هستند که ذهن انسان را سازمان می‌دهند. روان‌شناسی روایت نشان می‌دهد که انسان، برای درک زندگی خود، نیازمند «طرح‌واره‌ی روایی» است. افراد اغلب با ساختن یک روایت درونی از خود، گذشته‌شان را بازسازی می‌کنند، حال را تفسیر می‌کنند و آینده را پیش‌بینی می‌نمایند. این «خود‌زندگی‌نامه‌ای» (autobiographical self) در قالب داستانی ساخته می‌شود که ما از خویش به خود می‌گوییم. از این رو، روایت‌پردازی با هویت شخصی گره خورده است.

در روان‌درمانی نیز، مفهوم روایت از جایگاهی مهم برخوردار است. در درمان‌های مبتنی بر روایت (Narrative Therapy)، بیمار به بازنگاری داستان زندگی‌اش دعوت می‌شود؛ از دیدگاه قربانی به دیدگاه قهرمان می‌رسد؛ از تروما به معنا؛ از شکست به رشد. همچنین در درمان اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، بازگویی ساخت‌یافته رویدادهای دردناک در قالب داستان، به مغز کمک می‌کند تا تجربه‌های پراکنده و آشفته را یکپارچه کرده و در حافظه جای دهد. این فرایند، نوعی بازآرایی ذهنی است که از قدرت شفا‌بخش داستان ناشی می‌شود.

در آموزش، استفاده از روایت‌ها موجب افزایش درک مفاهیم، تثبیت بهتر حافظه، و برانگیختن انگیزه می‌شود. آموزگاری که به‌جای بیان خشک مفاهیم، داستانی از یک دانشمند، یک پدیده یا حتی یک نظریه بیان کند، مخاطب را درگیر، متمرکز و علاقه‌مند می‌سازد. همچنین، تحقیقات نشان داده‌اند که کودکان، مطالب داستانی را بهتر از قالب‌های غیرداستانی به خاطر می‌سپارند.


نتیجه‌گیری

از غارهای ماقبل تاریخ تا کتاب‌های معاصر، از داستان‌های شفاهی قبایل بومی تا سریال‌های تلویزیونی مدرن، انسان همیشه روایت‌گر بوده است. مغز ما برای داستان ساخته شده است؛ داستان‌ها شبکه‌های عصبی ما را فعال می‌کنند، احساسات‌مان را برمی‌انگیزند، شناخت‌مان را گسترش می‌دهند و هویت‌مان را می‌سازند. به‌همین دلیل است که نمی‌توانیم در برابر یک داستان خوب مقاومت کنیم. علاقه به داستان، فقط یک ترجیح شخصی نیست؛ بخشی از زیست‌شناسی انسان است، بخشی از آن‌چه ما را انسان می‌سازد.

 

 

 

از ابراز محبت و نظرات خوب شما بسیار سپاسگزاریم!

حضور شما در صفحه ادبی (فراز) به ما انگیزه می‌دهد تا با اشتیاق بیشتری در مسیر رشد و حمایت از ادبیات گام برداریم.

برای حمایت مستمر از فعالیت‌های ادبی فراز، خواهشمندیم صفحه ما را دنبال کنید و به وب‌سایت رسمی‌مان به آدرس www.faraaaz.com

مراجعه کنید تا از آخرین اخبار و خدمات بنگاه انتشاراتی فراز مطلع شوید.

 

با احترام

بنگاه انتشاراتی فراز

ایمیل: support@faraaz.no

وب‌سایت ما:


 
 
 

Comments

Rated 0 out of 5 stars.
No ratings yet

Add a rating
bottom of page