یادداشت‌های یک پژشک جوان یادداشت‌های یک پژشک جوان داستان ارزش‌مندی است. میخاییل بولگاکف نویسنده‌ی روسی این داستان را در موقعیت دشوار نوشت. میخابیل حرفه‌ی اصلی اش پزشکی بود. در این داستان شخصیت اصلی یک پزشک انتخاب شده است که برای گذراندن طرح خود از مسکو راهی یک دهکده‌ی دور می‌شود. در سفر در مکان و شرایط متفاوت با کتاب‌های درسی دانش‌گاه قرار می‌گیرد و نسبت به زندگی، آینده و خودش دچار تردیدهایی جان‌فرسا می‌شود.  این داستان ارزش‌مند معروف است و خوانندگان زیادی داشته است. نشریه‌ی

ادگار آلن پو به‌عنوان پدر داستان کوتاه جهان شناخته می‌شود. او از نخستین کسانی بود داستان کوتاه نوشت و این بخش را به‌جهان معرفی کرد. داستان کوتاه کلاسیک  حاصل تلاش آلن پو، چخوف و دیگر نویسندگان جهان است. داستان‌های آلن پو دارای محتوای مهم و بدردبخور اند. او در درازنای حیاتش چند داستان کوتاه نوشت و برخی داستان‌هایش در کتابش « قلب افشاگر»‌ نشر شد. این مجموعه، در سال ۱۸۴۱ با عناوین  قلب افشاگر  یا  قلب رازگو  به فارسی ترجمه شد و ماجرای قاتلی است که وجدانش او را به جنون می‌کشاند.

داداییسم‌ها شیوه‌ی خاصی برای نوشتن و خلق آثار داشتند. پیروان این مکتب توجه‌ی بیش‌تر به روش نوشته و ساختار و اینکه چه نوشته می‌شود داشتند. برای نوشتن ویژگی‌های را مشخص کرده بودند که براساس آن دست به خوب نوشتند می برداشتند.   داداییسم یکی از مکاتب فکری، فرهنگی و  ادبیاتی  در غرب بود که در قرن بیستم به وجود آمد.  دایر ة المعارف بریتانیکا  در مورد این مکتب نوشته است: « دادا ییسم مکتب ادبی و هنری بود با دامنه‌ی جنگ جهانی و خصلت هیچ گرایانه که از سال 1915 تا 1922 دوام آورد. ظاهراً

ساختار متن شاید با آرایش بهتر شود اما درست نمی‌شود. هرچقدر روی ساختار دست بزنی، حالت طبیعی خود را از دست می‌دهد . هرقدر حالت طبیعی خود را از دست بدهد، مصنوعی‌تر می‌شود. آنچه مصنوعی است، ممکن مزین باشد اما خوش خواننده نمی‌خورد. از نویسنده‌ی پرسیدند که متن چقدر با آرایش دادن قشنگ می‌شود؟ جواب داد: متن عکس نیست با آرایش زیباتر شود؛‌ متن مثل حرف است که هرچه طبیعی‌‌تر، ساده‌‌تر و هرچه ساده‌تر، زیباتر...آدم‌ّها شیفته‌ی زیبایی اند که زیبایی از طبیعی بودن اغاز می‌شود.        باید طور

« وقتی هیتلر خرگوش صورتی مرا ربود » روایت یک زندگی پرخطر است. زندگی مرد و خانواده‌ای‌که کشور خود را ترک و در ملک دیگر بسر می‌برند. خانواده‌ی فرار کرده از جنگ و آخرین نبردها بین هیتلر و مخالفینش.  این داستان نوشته‌ی جودیت کر است. نویسنده‌ی که در برلین و از پدر و مادری یهودی متولد شد. خانواده‌ی این نویسنده مخالف نازی‌ها بودند و پدرش هم علیه نازی‌ها مطلب می‌نوشت. با روی کار آمدن هیتلر این خانواده فرار کردند. نخست به سویس و بعد به ممالک دیگر آواره شدند. این کتاب تکان‌دهنده است.