top of page

من می‌اندیشم، پس هستم

  • Writer: Baset Orfani
    Baset Orfani
  • May 13
  • 4 min read

ree

جمله‌ی معروف «من می‌اندیشم، پس هستم» (به لاتین: Cogito, ergo sum) از رنه دکارت، نه فقط یکی از مشهورترین گفته‌ها در تاریخ فلسفه است، بلکه سنگ‌بنای یک تحول فکری در عصر مدرن به شمار می‌آید. این جمله در نگاه نخست ساده به نظر می‌رسد، اما لایه‌های ژرفی از معنا، منطق، و پیامدهای فلسفی را در خود جای داده است. دکارت آن را به عنوان نخستین حقیقتی یافت که هیچ شک و تردیدی نمی‌تواند آن را زیر سؤال ببرد. او از همین نقطه تلاش کرد تا فلسفه‌ای را بر پایه‌ی یقین و بدون تکیه بر باورهای ناپایدار و تجربیات ناپایدار حسی بنا کند.

 

دکارت در جست‌وجوی پایه‌ای مطمئن برای دانش، فرایندی از شک بنیادین را آغاز کرد. او فرض کرد که می‌توان در همه‌چیز شک کرد: در وجود دنیای بیرون، در صحت ادراک حسی، در بدیهیات ریاضی، و حتی در وجود جسم خودش. او حتی فرض کرد ممکن است یک موجود فریبکار (که بعدها در تاریخ فلسفه به "شیطان فریبنده" مشهور شد) وجود داشته باشد که او را دائماً فریب می‌دهد و واقعیتی که می‌بیند توهمی بیش نباشد. در برابر این شک فراگیر، تنها یک چیز باقی ماند که حتی شیطان فریبنده هم نمی‌توانست آن را انکار کند: خودِ عمل اندیشیدن.

 

دکارت دریافت که اگر در حال شک کردن است، پس لاجرم در حال فکر کردن است. و اگر در حال فکر کردن است، پس وجود دارد. به عبارت دیگر، حتی اگر همه‌چیز وهم و فریب باشد، برای اینکه فریبی رخ دهد، باید «منِ فریب‌خورنده‌ای» وجود داشته باشد. از این رو، اندیشیدن برای دکارت معادل وجود است. این گزاره، نخستین اصل یقینی شد که همه‌ی تفکر فلسفی‌اش را بر آن بنا کرد.

 

آنچه دکارت در این جمله بیان می‌کند، نوعی بازگشت به درون است. در حالی که فلسفه‌ی قرون وسطی بیش‌تر متکی به مرجعیت بیرونی مانند متون مقدس یا تعالیم کلیسا بود، دکارت بنیان فلسفه را بر تجربه‌ی ذهنی فردی نهاد. او با این کار، سوژه‌ی انسانی را در مرکز شناخت و وجود قرار داد. از این پس، نه جهان بیرون، بلکه آگاهی فردی انسان و خودآگاهی او، مبنای یقین فلسفی شد. این چرخش، راه را برای بسیاری از مکاتب فلسفی پس از او باز کرد و تأثیر آن را می‌توان در کارهای فیلسوفانی چون کانت، هگل، هایدگر و دیگران دید.

 

«من می‌اندیشم، پس هستم» همچنین شکلی از آغاز معرفت‌شناسی مدرن است. این گزاره، مرز روشنی میان ذهن و بدن، یا روح و جسم ترسیم کرد؛ تفکیکی که به نام «دوگانگی دکارتی» شناخته می‌شود. دکارت باور داشت که ذهن (یا روح) دارای ماهیتی متفاوت از جسم است. ذهن، اندیشنده است و جوهرش اندیشیدن است، در حالی که جسم امتداد دارد و در مکان حضور دارد. این تمایز عمیق، مسئله‌ای را مطرح کرد که هنوز هم در فلسفه و علم مطرح است: رابطه‌ی ذهن و بدن، یا به عبارتی دیگر، چگونه ذهنی که ماهیتی غیرمادی دارد می‌تواند با بدنی مادی تعامل داشته باشد؟

 

اما جمله‌ی دکارت تنها در محدوده‌ی فلسفه باقی نماند. پیامدهای آن به روان‌شناسی، علم، ادبیات و حتی سیاست نیز راه یافت. این تأکید بر فرد و اندیشه‌ی فردی، هم‌راستا با رنسانس و جنبش‌های روشنگری بود که آزادی اندیشه و شک‌گرایی را ارج می‌نهادند. در واقع، «من می‌اندیشم، پس هستم» را می‌توان نوعی اعلام استقلال ذهن انسان از سلطه‌ی سنت‌ها، تعصبات و اقتدارهای بیرونی دانست.

 

در عین حال، این جمله از سوی برخی اندیشمندان پس از دکارت نقد هم شده است. مثلاً فیلسوفانی چون هایدگر و مرلو-پونتی به دکارت ایراد گرفتند که با تأکید زیاد بر ذهن، پیوند انسان با جهان زیسته، بدن و تجربه‌ی ملموس را نادیده گرفته است. یا نیچه که به تفکر دکارتی به چشم نمونه‌ای از «اراده به حقیقت» نگریست که به زعم او گاهی خودفریبانه است. حتی در تفکر پساساختارگرا، این «منِ» اندیشنده زیر سؤال رفت، چرا که در آن دیدگاه‌ها، «من» دیگر یک موجود ثابت و مستقل نیست، بلکه محصولی از زبان، تاریخ و ساختارهای اجتماعی است.

 

با این حال، تأثیرگذاری جمله‌ی «من می‌اندیشم، پس هستم» بر تاریخ اندیشه غیرقابل انکار است. این جمله، نقطه‌ی عزیمت فلسفه‌ای بود که به جای پذیرش باورهای پیشینی و دینی، بر عقل فردی، شک‌گرایی منطقی و بازاندیشی در بنیان‌ها تأکید داشت. دکارت نشان داد که اگر قرار باشد چیزی را به‌درستی بدانیم، باید از نقطه‌ای آغاز کنیم که امکان تردید در آن وجود نداشته باشد، و آن نقطه، چیزی نیست جز آگاهی فرد از خود.

 

به تعبیر دیگر، این جمله نه فقط یک گزاره‌ی فلسفی، بلکه نقطه‌ی آغاز یک انقلاب فکری بود. انقلابی که انسان را از پیروی صرف از سنت‌ها به سوی کاوش در بنیادهای تفکر خود سوق داد، و از آن زمان تاکنون، تفکر غربی همواره در گفت‌وگو یا درگیری با دکارت و جمله‌اش باقی مانده است.



از ابراز محبت و نظرات خوب شما بسیار سپاسگزاریم!

حضور شما در صفحه ادبی (فراز) به ما انگیزه می‌دهد تا با اشتیاق بیشتری در مسیر رشد و حمایت از ادبیات گام برداریم.

برای حمایت مستمر از فعالیت‌های ادبی فراز، خواهشمندیم صفحه ما را دنبال کنید و به وب‌سایت رسمی‌مان به آدرس www.faraaaz.com

مراجعه کنید تا از آخرین اخبار و خدمات بنگاه انتشاراتی فراز مطلع شوید.

 

با احترام

بنگاه انتشاراتی فراز

ایمیل: support@faraaz.no

وب‌سایت ما:

 

 
 
 

Comments

Rated 0 out of 5 stars.
No ratings yet

Add a rating
bottom of page