معرفی رمان زنان کوچک اثر لوییزا می الکات
- Baset Orfani
- 5 hours ago
- 6 min read

برای دریافت پی دی اف رایگان این رمان روی لنک زیر کلیک کنید:
زنان کوچک به انگلیسی Little Women نام رمان بلندی از لوییزا می الکات (زاده ۱۸۳۲، درگذشت ۱۸۸۸)، نویسنده آمریکایی است. زنان کوچک داستانی است که به بیش از ۵۰ زبان ترجمه شدهاست محل اتفاق این داستان در شهر بوستون، ایالت ماساچوست آمریکا است و زمان این داستان در اواسط قرن نوزدهم است و محوریت داستان بر پایهٔ جنگ داخلی آمریکا و حمله نیروهای ائتلاف به مرزهایی از نیروهای اتحادیه است. این کتاب موفق شده از میان مرزهای فرهنگی و مذهبی عبور کند، به عنوان مثال شکستن رسم بردهداری که در جنگ داخلی آمریکا مهمترین محور و دلیل جنگ بود. اقتباسی از این داستان در اپِرا، نمایش موزیکال، برنامههای تلویزیونی، هالیوود، بالیوود و انیمههای ژاپنی استفاده شدهاست.[۱] داستان در مورد زندگی ۴ خواهر -مگی، جو، بث و ایمی مارچ- است، که با الهام از زندگی واقعی نویسنده با سه خواهرش نوشته شدهاست. جلد اول، زنان کوچک، نوشتن جلد دوم، همسران خوب را موجب شد. چاپ کتاب در یک نسخه برای بار نخست در سال ۱۸۸۰ با عنوان زنان کوچک انجام شد. الکات ادامه این داستان را با دو کتاب به نامهای مردان کوچک و پسران جو ادامه داد.
چاپ دوجلدی برادران رابرتز، اوایل
شخصیتهای داستان
شخصیت محوری داستان دختری است ۱۵ ساله لاغر و قد بلند که مغرور، رک، جسور، با اخلاق و وفادار است و شخصیتی برونگرا، رویاپرداز، احساسی و بداهه پرداز (enfp) دارد. جوزفین علاقهمند به خواندن و نوشتن است و کتاب و نمایشنامه مینویسد. او خود را به شکل یک پسر درمیآورد و دوست ندارد که به علت دختر بودن در همهٔ کارها محدودیت داشته باشد. بهترین و صمیمیترین دوست او لاری لارنس است که کتی او را تدی صدا میزند. کتی معلم اخلاق و محرم اسرار خواهر خود، بت میباشد. اسم کامل او جوزفین است و به عنوان همدم در خانهٔ عمهٔ پیر خود کار میکند.[۱]و موضوع حقوق زنان پرداخته شده در این کتاب به نوعی با ازدواج نکردن شخصیت اول زن (جوز) در پایان کتاب تکمیل میشود (که پیرو سال انتشار کتاب این چنین موضوع بحث بسیار حائز اهمیت برای سالهای خودش (ازدواج کردن شخصیت زن در پایان اکثر داستانهای آن دوره به طرزی که بخواهد در ذهن مخاطب خطایی تحت طرز فکر لزوم ازدواج برای دختران ایجاد کند) پس به همین واسطه کتی تداعی کننده شخصیتی قوی و مستقل در ذهن خواننده است یعنی یقین مخاطب برای طرز پایان یافتن کتاب شکسته میشود (این چنین موضوعات در این رمان نقش زیادی در شکسته شدن چهارچوبها در تفکر مخاطب دارد
مارگارت " مگ " (Margaret)
مگ بزرگترین دختر خانواده است و شانزده سال سن دارد. اوبه بچههای مردم درس میدهد. او زیباست و چون بیش تر از همه زندگی مجلل گذشتهشان را به خاطر میآورد، بیش تر از سه خواهر خود طرفدار تجمل و ثروت است و دوست دارد ثروتمند شود. او معلم اخلاق ایمی است. نام کامل مگ، مارگارت است. در آخر کتاب زنان کوچک و اول کتاب همسران خوب مگ با جان بروک معلم لاری لارنس ازدواج میکند و درآخر از او صاحب یک پسر و دختر دوقلو به نامهای دمی و دیزی میشود که هر دو در کتاب پسران جوز در مدرسه جوز و پروفسور بایر درس میخوانند.

الیزابت " بت " (Elizabeth)
بت دختر سوم خانواده است و سیزده سال سن دارد. او به پیانو علاقه زیادی دارد ولی در خانهشان پیانوی خوبی نیست و خودش در خانه درس میخواند و کمک زیادی در تمیز کردن خانه انجام میدهد. او خواهر خود، جوز را از بقیهٔ خواهرها بیش تر دوست دارد. بت چند بچه گربه به عنوان حیوان خانگی نگه میدارد و بسیار خجالتی است به همین دلیل به مدرسه نرفت و درخانه به تحصیل ادامه داد. در کتاب زنان کوچک بت برای کمک به خانواده ای فقیر به بیماری مخملک مبتلا شد و همین بیماری باعث شد در کتاب همسران خوب در سن بیست و دو سالگی براثر تب مخملک از دنیا برود.
ایمی (Amy)
ایمی کوچکترین دختر خانواده دوازده سال سن دارد و البته زیباترین آنهاست. او موهایی طلایی و چشمانی آبی و پوستی سفید رنگ دارد. در کل کمی مغرور است و سعی میکند بزرگتر از سنش رفتار کند. ایمی در نقاشی مهارت بالایی دارد و در کتاب همسران خوب به جای جو با عمه مارچ به سفر اروپا رفت. در پایان همسران خوب او با لاری ازدواج کرد و از او صاحب دختری شد که به یاد خواهرش بت نامش را الیزابت " بتی " گذاشت.
ماری (Mrs.March)
خانم مارچ که مادر این ۴ دختر است، خانمی بسیار عاقل و زیبا است که همواره به بچههایش کمک میکند و درسهایی از زندگی را به آنها میآموزد.
لاری (Laurie)
لاری نوه همسایه آن هاست که به دلیل از دست دادن والدینش پیش پدربزرگ پدری اش زندگی میکند و در داستان دوست مورد علاقهٔ جوز خواهد شد. او به نواختن موسیقی ـ به خصوص پیانو ـ علاقه زیادی دارد ولی پدربزرگ او دوست ندارد که لاری هنرمند شود و میخواهد او را وادار کند تا بازرگان شود و عشق خود به موسیقی را فراموش کند. لاری ایتالیایی است و بسیار خوشقیافه و ثروتمند میباشد، ولی شیطان و کمی عجول و فضول است. او به همسایههای خود، به خصوص جوز، علاقهٔ زیادی دارد. نام واقعی او تئودور است ولی چون دیگران او را دورا صدا می زنندـ که یک اسم دخترانه است ـ نام خود را به لاری تغییر دادهاست و هیچکس به جز جوز او را تدی صدا نمیزند. لاری ابتدا قصد ازدواج با جوز را داشت. اما جوز به او گفت که نمیتواند لاری را چیزی به جز برادرش تصور کند! لاری به اروپا میرود و در آنجا ایمی را که حالا زنی زیبا شده بود میبیند و پس از مشاجراتی آن دو باهم ازدواج میکنند.
جان بروک (John Brook)
آقای بروک معلم خصوصی لاری است که به مرور عاشق مگ میشود و از او درخواست ازدواج میکند. او از مگ یک پسر و دختر دوقلو به نامهای دمی و دیزی دارد که هر دو در مدرسه شبانهروزی جوز و پروفسور بایر درس میخوانند. او همچنین یک دختر کوچک به نام جوزی هم دارد.
جیمز لارنس(laurence Jams)
جیمز لارنس پدربزرگ لاری است که با وجود ظاهر خشنش قلبی مهربان دارد و لاری را بسیار دوست میدارد. او دوست صمیمی پدربزرگ جوز بودهاست و چون جوز خیلی شبیه به پدربزرگش است، آقای لارنس خیلی او را دوست دارد. آقای لارنس نوهای داشته که او را از دست دادهاست؛ و پیانو ی نوه اش را به بت میبخشد تا بتواند تمرین کند.
پروفسور بایر (Professor Bhaer)
فردریک بایر پروفسوری آلمانی است که جوز در کتاب دوم با او آشنا میشود و با او دوست میشود و بعد از لاری او را بهترین دوست خود میداند. او در پایان همسران خوب با جوز ازدواج میکند و از او صاحب دو پسر میشود. او و جوز صاحب مدرسه شبانهروزی میشوند.
تصویری از اسکن کتاب زنان کوچک
داستان
داستان در مورد خانواده مارچ است که قبلاً پولدار بودهاند ولی الان وضعیت خوبی ندارند و پدرشان برای کمک به سربازان وطن به جنگ رفتهاست و و حالا آنها سعی میکنند زندگی خود را اداره کرده و در کنارش به مردم محتاج کمک کنند. آنها همگی زندگی نسبتاً سختی دارند و از یکدیگر حمایت میکنند و ماجراهایی برایشان پیش میآید. در کتاب دوم، ماجراهایی پیش میآید که از برجستهترینشان میتوان به این ماجراها اشاره کرد: لاری عاشق جوز میشود و جوز هم که این موضوع را فهمیدهاست، سعی میکند از او دوری کند؛ ولی یک روز وقتی برای قدم زدن به بیرون میروند لاری درخواست خود را به زبان میآورد و از جوز میخواهد با او ازدواج کند. لاری به او میگوید که از اولین لحظهای که او را دیدهاست عاشقش شدهاست. جوز درخواست او را رد میکند و به او میگوید که با وجود این که سعی کردهاست، نتوانستهاست عاشق لاری باشد.
لاری که افسرده شدهاست به همراه پدربزرگ خود به اروپا میرود و در آن جا ایمی را ملاقات میکند و چون ایمی خیلی با او مهربان بودهاست، عاشق ایمی میشود (و میفهمد که هیچ زنی برای او بهتر از ایمی پیدا نمیشود حتی جوز) و ایمی هم عاشق او میشود با او ازدواج میکند.
بت مریض میشود و خود این را میداند ولی از مرگ نمیترسد و شجاعانه با آن روبه رو میشود و سرانجام میمیرد. جوز که از مرگ خواهر خود بسیار اندوهگین شدهاست کتابی به نام «بتِ من»(My Beth) مینویسد و آن را برای دوست خود پروفسور میفرستد. پروفسور با خواندن کتاب عاشق جوز میشود و جوز هم با وجود این که به لاری گفتهاست هرگز ازدواج نمیکند، عاشق پروفسور میشود و وقتی پروفسور بعد از ازدواج ایمی و لاری به آمریکا میآید، کتی را ملاقات میکند و سرانجام به او میگوید که دوستش دارد و آنها با هم ازدواج میکنند.
مگ صاحب دوقلو و جوز هم صاحب دو پسر میشود و ایمی هم صاحب یک دختر زیبا میشود؛ و این گونه است که داستان پایان مییابد.
منبع: ویکی پدیا
از ابراز محبت و نظرات خوب شما بسیار سپاسگزاریم!
حضور شما در صفحه ادبی (فراز) به ما انگیزه میدهد تا با اشتیاق بیشتری در مسیر رشد و حمایت از ادبیات گام برداریم.
برای حمایت مستمر از فعالیتهای ادبی فراز، خواهشمندیم صفحه ما را دنبال کنید و به وبسایت رسمیمان به آدرس www.faraaaz.com
مراجعه کنید تا از آخرین اخبار و خدمات بنگاه انتشاراتی فراز مطلع شوید.
با احترام
بنگاه انتشاراتی فراز
ایمیل: support@faraaz.no
وبسایت ما:
Commentaires