ادبیات بیسرزمین؛ جهانیشدن نویسنده در عصر دیجیتال
- Baset Orfani

- Jul 14
- 3 min read

بخش اول: خاستگاه تاریخی و مفهومی ادبیات بیسرزمین
ادبیات بیسرزمین مفهومی نسبتاً نوظهور در مطالعات ادبی است که در بستر تحولات جهانشمول فناوری، مهاجرت، و گسترش زبانهای جهانی شکل گرفته و بهتدریج جایگاه ویژهای در ادبیات معاصر یافته است. این مفهوم به گونهای از نوشتار اطلاق میشود که نویسنده آن نه در پی بازنمایی هویتهای ملی، جغرافیایی و فرهنگی خاص، بلکه در تلاش برای خلق متونی فراملی و آزاد از مرزهای سنتی زبان، مکان و سنتهای بومی است. این ادبیات را میتوان دنبالهروی پدیدههایی چون «ادبیات مهاجرت»، «ادبیات تبعید»، و «ادبیات جهانیشده» دانست، با این تفاوت که در آن نه تنها موقعیت جغرافیایی نویسنده بیثبات یا متغیر است، بلکه خود زبان و شیوه تولید ادبی نیز از محدودیتهای مرسوم رها شدهاند.
در قرن بیستم، با رشد سریع مهاجرتها، نویسندگان بسیاری از بستر زبانی و فرهنگی بومی خود جدا شده و در زبانهایی جز زبان مادری خود شروع به نوشتن کردند؛ نمونههایی چون جوزف کنراد، ولادیمیر ناباکوف، ساموئل بکت، و اخیراً نویسندگانی چون جون پایک لی یا چیماماندا آدیشی. اما در سده بیستویکم، این گسست صرفاً به تغییر جغرافیا محدود نمانده و بُعدی پیچیدهتر یافته است: ظهور فضاهای مجازی، رسانههای اجتماعی، و پلتفرمهای بینالمللی انتشار، نویسنده را به کنشگری بیمرز بدل کرده است. او دیگر الزاماً در قلمرو ملی نمینویسد یا برای مخاطبی خاص، بلکه برای خوانندهای جهانی، ناشناس و پراکنده مینویسد؛ و زبان، سبکی فرا-محلی مییابد.
بخش دوم: نقش رسانههای دیجیتال و اقتصاد پلتفرمها در بیمرز شدن ادبیات
با گسترش اینترنت، ظهور رسانههای اجتماعی، و شکلگیری اقتصاد پلتفرمی، نویسندگی از یک کنش درونمرزی به فعالیتی فرامرزی و بینافرهنگی تبدیل شده است. نویسنده امروز نه تنها از طریق نشر سنتی، بلکه با استفاده از ابزارهایی چون وبلاگ، پادکست، کتابهای الکترونیکی، کانالهای یوتیوب، یا حتی شبکههای اجتماعی چون اینستاگرام، تیکتاک و توییتر با مخاطب خود ارتباط برقرار میکند. این امکانات تازه، حدود انتشار، مخاطبسازی و حتی سبک نوشتن را دگرگون کردهاند. نویسنده دیجیتال، برخلاف نویسنده کلاسیک، ناگزیر است زبان و ساختار آثار خود را با منطق رسانهای وفق دهد: گزیدهنویسی، تصویرینویسی، استفاده از هشتگها، و تعاملپذیری با مخاطب بخشی از این فرآیند است.
در این بستر، ادبیات به شکلی از اجرا، بازنشر و تجربه دیجیتال تبدیل میشود. نویسندهای چون ریچارد نَش، با راهاندازی پلتفرمهایی چون Cursor، مفهوم «نویسنده-کارآفرین» را رواج داد و از سوی دیگر نویسندگانی چون رینا ماریا ماتیوس، از فضای اینستاگرام برای نوشتن «ادبیات بصری» بهره بردند. حتی در قلمرو زبان نیز جهانیشدن باعث شده تا نویسندگان یا به انگلیسی بنویسند (فارغ از زبان مادری)، یا سبک نوشتاری خود را به شکلی translingual درآورند—ترکیبی از زبانهای مختلف با قابلیت جهانی خوانده شدن.
ادبیات بیسرزمین در این فضا نوعی خودآگاهی دیجیتال نیز دارد. شخصیتها، جهان داستانی و حتی روایت، غالباً به جای تعلق داشتن به مکان خاص، در فضاهای عمومیِ دیجیتال شکل میگیرند—مانند فرومها، اپلیکیشنها یا شهرهای مجازی. آثار زیادی در دهه اخیر خلق شدهاند که مکان و زمان آنها از پیشفرضهای سنتی بیبهرهاند: جهانی همزمان دیجیتال، ذهنی و فرامرزی.
بخش سوم: پیامدهای فلسفی، زبانی و هویتی جهانیشدن نویسنده
ادبیات بیسرزمین تنها یک شیوه تولید متن نیست، بلکه پیامد فلسفی و انسانشناسانه نیز دارد. نخستین پیامد آن بحران در مفهوم هویت ادبی است. نویسنده بیسرزمین اغلب در تعلیق میان زبان مادری و زبان جهانی (اغلب انگلیسی)، فرهنگ بومی و فرهنگ دیجیتال، و مخاطب محلی و مخاطب جهانی قرار میگیرد. این تعلیق گاه موجب خلق آثاری درخشان و گاه باعث بیریشگی و گمگشتگی زبانی میشود. زبان این آثار اغلب از ویژگیهای ترکیبی، چندزبانه، یا حتا گاه از ویژگیهای مصنوعی (مانند زبان برنامهنویسی، ایموجی یا کدهای دیجیتال) برخوردار است.
از سوی دیگر، ادبیات بیسرزمین با بحران بازنمایی نیز روبهرو است. در گذشته، نویسنده به مثابه نماینده یک ملت، فرهنگ یا طبقه خاص شناخته میشد—اما نویسنده جهانی امروز نمیتواند، یا نمیخواهد، بهسادگی در چنین قابهایی جای گیرد. او روایتگر جهانی است که مرزهای آن سیال، هویتهایش در حال دگردیسی، و زبانهایش متداخلاند. در چنین جهانی، پرسش از «محل» دیگر اهمیت پیشین خود را از دست داده و جای خود را به پرسش از «رابطه» داده است—رابطه میان خود و دیگری، میان متن و خواننده، میان زبان و سکوت.
در نهایت، باید پذیرفت که ادبیات بیسرزمین نه یک ژانر تازه، بلکه یک وضعیت تازه در نوشتار است؛ وضعیتی که با شتابگیری جهانیشدن، بحرانهای اقلیمی، مهاجرتهای دستهجمعی، هوش مصنوعی و شبکههای جهانی، روزبهروز پیچیدهتر میشود. نویسنده معاصر، در این وضعیت، نه تنها باید بتواند بنویسد، بلکه باید بتواند جابهجا بنویسد—در زبان، در رسانه، در هویت و در مکان. این توانایی جابهجایی، شاید مهمترین ویژگی نویسنده در عصر بیسرزمینی باشد.
از ابراز محبت و نظرات خوب شما بسیار سپاسگزاریم!
حضور شما در صفحه ادبی (فراز) به ما انگیزه میدهد تا با اشتیاق بیشتری در مسیر رشد و حمایت از ادبیات گام برداریم.
برای حمایت مستمر از فعالیتهای ادبی فراز، خواهشمندیم صفحه ما را دنبال کنید و به وبسایت رسمیمان به آدرس www.faraaaz.com
مراجعه کنید تا از آخرین اخبار و خدمات بنگاه انتشاراتی فراز مطلع شوید.
با احترام
بنگاه انتشاراتی فراز
ایمیل: support@faraaz.no
وبسایت ما:




Comments