ادبیات بینا-رسانهای؛ وقتی رمان با فیلم و بازی تلفیق میشود
- Baset Orfani

- Jul 13
- 4 min read

۱. پیدایش ادبیات بینا-رسانهای: از متن چاپی تا تجربه چندرسانهای
در دوران مدرن و پسامدرن، مرزهای میان گونههای هنری همواره در حال جابهجایی و بازتعریف بودهاند. یکی از پدیدههای مهم در این روند، ظهور مفهوم ادبیات بینا-رسانهای (Transmedia Literature یا Intermedia Literature) است؛ گونهای از روایتگری که در آن ادبیات سنتی با دیگر رسانهها نظیر سینما، بازیهای ویدئویی، پادکست، گرافیک دیجیتال، انیمیشن و فناوری واقعیت مجازی درهم میآمیزد. در این گونه، متن دیگر بهتنهایی حامل داستان نیست، بلکه تنها یکی از اجزای تجربهی روایت است. مخاطب بهجای خواندن صرف، وارد جهانی میشود که در آن دیدن، شنیدن، تعامل کردن و انتخاب کردن، جزئی از فرایند دریافت معناست.
مفهوم بینا-رسانهای نخستین بار در دههی ۱۹۶۰ با آثار نظریهپردازانی چون دیک هیگینز (Dick Higgins) از اعضای مکتب Fluxus مطرح شد. او اصطلاح "intermedia" را برای توصیف آثاری به کار برد که در مرز میان رسانههای مختلف قرار داشتند و نه صرفاً به یکی از آنها تعلق داشتند. در زمینهی ادبیات، این مفهوم به تدریج گسترش یافت و به اشکالی چون ادبیات دیجیتال، رمان تصویری، رمان تعاملی و روایت چندرسانهای انجامید.
با گسترش اینترنت، نرمافزارهای چندرسانهای و پلتفرمهای آنلاین، نویسندگان و هنرمندان شروع به تولید آثاری کردند که تنها از راه خواندن قابل تجربه نبودند. رمانهایی شکل گرفتند که در آنها بخشهایی از داستان در قالب ویدئو روایت میشد، موسیقی متن خاصی برای همراهی با لحظات خاص داستان خلق میشد، یا مخاطب باید میان مسیرهای روایتی مختلف یکی را انتخاب میکرد. این روند با ورود بازیهای ویدئویی داستانمحور و تجربههای روایی در واقعیت مجازی به اوج رسید. در چنین آثاری، مرز میان نویسنده، کارگردان، طراح بازی و کُدنویس محو میشود و خلق اثر به یک کار جمعی، چندرشتهای و در عین حال، بسیار پیچیده تبدیل میگردد.
۲. ساختار و ویژگیهای ادبیات بینا-رسانهای: چندلایه، تعاملی، و فرارونده
ادبیات بینا-رسانهای واجد ساختاری بسیار متفاوت از ادبیات سنتی است. در حالی که رمان کلاسیک بر اساس تداوم خطی روایت، راوی مشخص و پیوستگی زمانی-مکانی استوار است، روایت بینا-رسانهای بر چندلایگی، گسست، تعاملپذیری و مشارکت مخاطب استوار است. مخاطب نهفقط خوانندهی منفعل بلکه کنشگر روایت است؛ کسی که با تصمیمگیری، انتخاب مسیرها، کشف رمزها یا تماشای محتوای ویدئویی، به پیشبرد داستان کمک میکند.
یکی از ویژگیهای مهم این نوع ادبیات، روایت فراگیر (immersive storytelling) است. در این شیوه، هدف آن است که مخاطب نهفقط با ذهن بلکه با حواس و بدن خود درگیر روایت شود. از اینرو، ادبیات بینا-رسانهای اغلب با صدا، تصویر، حرکت، و تعامل ترکیب میشود تا یک «جهان روایی» بسازد که در آن مرز میان واقعیت و تخیل محو میگردد. بهعنوان مثال، در پروژههایی مانند "Inanimate Alice" یا "The Silent History", مخاطب باید در زمان و مکان واقعی خاصی قرار بگیرد تا بخشهایی از داستان را تجربه کند.
همچنین این آثار معمولاً غیرخطی هستند؛ بهاینمعنا که مخاطب میتواند از مسیرهای مختلف به بخشهای متفاوتی از داستان دست یابد، یا حتی با انتخابهای خود پایان روایت را تغییر دهد. این ویژگی، ساختار روایت را بهجای پیرنگ سنتی، به ساختارهای شبکهای یا درختی بدل میسازد.
چندصدا بودن از دیگر خصوصیات این نوع ادبیات است. برخلاف روایت سنتی که معمولاً یک راوی دارد، در روایت بینا-رسانهای ممکن است صداهای مختلفی – از طریق فایلهای صوتی، شخصیتهای تصویری، یا نوشتههای جداگانه – در کنار هم حضور یابند و واقعیت چندوجهی و پراکندهی جهان مدرن را بازتاب دهند.
۳. تأثیر فرهنگی و آیندهنگری: ادبیات در عصر تجربه و فناوری
ظهور ادبیات بینا-رسانهای را باید در بستر تحولات فرهنگی و تکنولوژیکی قرن بیستویکم بررسی کرد؛ عصری که در آن مصرف فرهنگی از الگوهای سنتی فاصله گرفته و بهسمت تجربهی چندوجهی و آنی سوق یافته است. مخاطب امروز کمتر مایل است ساعتها با یک متن طولانی تنها بماند؛ او خواهان تجربهای است که در آن تصویر، صدا، انتخاب، و هیجان به هم گره خورده باشند. در چنین بستری، ادبیات کلاسیک اگر خود را بازتعریف نکند، بهتدریج از میدان توجه حذف میشود.
ادبیات بینا-رسانهای پاسخی خلاقانه به این بحران است. این نوع ادبیات میکوشد زبان، روایت و فرم را با رسانههای جدید همگام سازد و از ظرفیتهای فناوری دیجیتال برای گسترش افقهای ادبی استفاده کند. برخلاف تصور اولیه، این ادبیات لزوماً موجب سطحی شدن روایتها نمیشود؛ بلکه در بسیاری از موارد، پیچیدگیهای فلسفی، اخلاقی، و روانی ژرفتری را نسبت به متن کلاسیک عرضه میکند. تنها تفاوت در آن است که ابزار و مسیر این تجربه دگرگون شده است.
با ورود فناوریهایی چون واقعیت افزوده (AR)، واقعیت مجازی (VR)، هوش مصنوعی مولد و پلتفرمهای متاورس، پیشبینی میشود که ادبیات بینا-رسانهای در سالهای آینده به یکی از اشکال اصلی تولیدات فرهنگی بدل شود. نویسندگان آینده ممکن است نهتنها قلم، بلکه دوربین، صدا، نرمافزار و موتور بازیسازی را در اختیار داشته باشند تا جهانی تازه از روایت خلق کنند؛ جهانی که در آن مخاطب نه خوانندهی ساکن، بلکه راوی دوم و کنشگر روایی است.
در نهایت، ادبیات بینا-رسانهای نه یک تهدید برای ادبیات بلکه گسترش مرزهای آن است. این شکل از ادبیات با پیوند میان سنتهای کهن روایتگری و فناوریهای نوین، دریچههایی نو به جهان داستانپردازی میگشاید؛ جایی که تخیل، صدا، تصویر و کنش مخاطب در هم میآمیزند تا تجربهای منحصر بهفرد از داستان پدید آید.
از ابراز محبت و نظرات خوب شما بسیار سپاسگزاریم!
حضور شما در صفحه ادبی (فراز) به ما انگیزه میدهد تا با اشتیاق بیشتری در مسیر رشد و حمایت از ادبیات گام برداریم.
برای حمایت مستمر از فعالیتهای ادبی فراز، خواهشمندیم صفحه ما را دنبال کنید و به وبسایت رسمیمان به آدرس www.faraaaz.com
مراجعه کنید تا از آخرین اخبار و خدمات بنگاه انتشاراتی فراز مطلع شوید.
با احترام
بنگاه انتشاراتی فراز
ایمیل: support@faraaz.no
وبسایت ما:




Comments