ادبیات و اضطراب اقلیمی؛ وقتی زمین تبدیل به شخصیت میشود
- Baset Orfani

- Jul 16
- 4 min read

بخش اول: پیدایش و زمینههای نظری ژانر Cli-Fi
در سدهٔ بیستویکم، با شدت گرفتن بحرانهای زیستمحیطی و افزایش شواهد علمی دربارهٔ تغییرات اقلیمی، ادبیات نیز همچون دیگر شاخههای هنر واکنشی جدی و بنیادین به این پدیده نشان داد. یکی از مهمترین نمودهای این واکنش، پیدایش و گسترش ژانری نوظهور بهنام Climate Fiction یا بهاختصار Cli-Fi است. این واژه که نخستینبار در اوایل دههٔ ۲۰۱۰ توسط نویسنده و کنشگر آمریکایی دن بلوم (Dan Bloom) رایج شد، به شاخهای از ادبیات اطلاق میشود که محور اصلی آن تغییرات اقلیمی، نابودی محیط زیست، و آیندهٔ زمین در بستر بحرانهای انسانی و طبیعی است.
Cli-Fi در امتداد و تکامل ژانرهایی چون علمی-تخیلی (Science Fiction)، دیستوپیایی (Dystopian Literature) و ادبیات فاجعه قرار دارد، اما آنچه این ژانر را متمایز میسازد، تمرکز ویژهاش بر مسألهٔ تغییرات اقلیمی، و تلاش برای انسانزدایی از زمین و در عین حال، شخصیتبخشی به آن است. در بسیاری از آثار این ژانر، زمین دیگر صرفاً بستر رخدادها نیست، بلکه خود به موجودی زنده، کنشمند، و واکنشپذیر بدل میشود که در برابر رفتارهای انسان مقاومت میکند یا رنج میکشد.
ریشههای نظری Cli-Fi را میتوان در اندیشههای فلسفی-زیستمحیطی متفکرانی همچون تیموتی مورتن (Timothy Morton) و برونو لاتور (Bruno Latour) یافت؛ کسانی که به انکار تمایز سفت و سخت میان طبیعت و فرهنگ پرداختند و به جهاننگریهای نوینی مانند «اکولوژی تاریک» یا «زمین بهمثابه کنشگر» دامن زدند. در این چارچوب، ادبیات نه فقط راوی رنج بشر از فاجعهٔ اقلیمی، بلکه ابزاری برای بازاندیشی رابطهٔ انسان و طبیعت میگردد.
بخش دوم: زمین در نقش شخصیت؛ روایتهای زیستمحیطی و تکنیکهای روایی
ویژگی بارز ژانر Cli-Fi، تبدیل زمین یا طبیعت به نوعی شخصیت در روایت است. در آثار این ژانر، زمین نه صرفاً پسزمینهای بیجان، بلکه موجودی فعال و دارای اراده است که میتواند خشمگین شود، تغییر شکل دهد، تهدید کند، یا حتی از انسان انتقام بگیرد. این شیوهٔ شخصیتبخشی، نوعی بازنگری در نقش سنتی «مکان» در ادبیات است، که اغلب به عنوان ظرف خنثی رویدادها تلقی میشد.
در بسیاری از رمانهای برجستهٔ Cli-Fi، مانند Flight Behavior نوشتهٔ باربارا کینگزلاور، The Overstory اثر ریچارد پاورز، یا New York 2140 نوشتهٔ کیم استنلی رابینسون، تکنیکهای روایی بهگونهای بهکار رفتهاند که زمین، آبوهوا، یا پوشش گیاهی همچون شخصیتهایی مستقل حضور دارند. این آثار با روایتهای چندصدایی، صحنهپردازیهای مبتنی بر تحولات اقلیمی، و توصیفهای زیستیِ شدیداً جزئینگر، تصویری ملموس از زیستن در عصر آنتروپوسن ارائه میدهند.
در چنین آثاری، طبیعت اغلب دارای حافظه، خِرد، و حتی زبان مخصوص خود است. درختان حرف میزنند، رودخانهها خشم میگیرند، کوهها فرو میریزند و حیوانات ناپدید میشوند. این امر، خواننده را از وضعیت منفعل به کنشگری اخلاقی سوق میدهد؛ یعنی کسی که باید بین بقا، مداخله، یا نظاره تصمیم بگیرد.
تکنیک مهم دیگری در Cli-Fi، «فرازمانی بودن» است؛ به این معنا که روایتها اغلب در آیندهای نزدیک یا دور میگذرند و نشاندهندهٔ پیامدهای انتخابهای امروزین انسانها هستند. چنین ساختاری، حس اضطراب وجودی (eco-anxiety) را در مخاطب برمیانگیزد و وجدان اخلاقی او را درگیر میسازد. زمین بهعنوان شخصیت، نهفقط در سطح زیباییشناسی، بلکه در سطح معناشناسی و اخلاقی نیز وارد تعامل با مخاطب میشود.
بخش سوم: کارکردهای فرهنگی، سیاسی و روانی ادبیات اقلیمی
ژانر Cli-Fi نه فقط ژانری ادبی، بلکه پدیدهای فرهنگی-اجتماعی است که در برابر بحرانهای جهانی موضعگیری میکند. در جهانی که علم اغلب در میان هیاهوی رسانهای گم میشود یا توسط قدرتهای سیاسی نادیده گرفته میشود، ادبیات اقلیمی نقش ابزاری برای آگاهسازی، بیدارسازی و حتی مقاومت را ایفا میکند.
Cli-Fi به خواننده کمک میکند تا از ورای دادههای علمی، با پیامدهای انسانی، اجتماعی و روانشناختی تغییرات اقلیمی روبهرو شود. اضطراب اقلیمی، که بهویژه در نسلهای جوان به شکل گستردهای ظهور کرده، در این ژانر بازتاب مییابد و به آن نام و روایت میبخشد. این آثار میتوانند به مخاطب احساس همدلی، هشدار یا حتی امید بدهند و به این وسیله، نقش رواندرمانگرانهای ایفا کنند.
در سطح سیاسی، برخی آثار Cli-Fi آشکارا نظام سرمایهداری، بهرهکشی از منابع طبیعی، و بیعدالتی زیستمحیطی را مورد انتقاد قرار میدهند. برای نمونه، رمان Oryx and Crake نوشتهٔ مارگارت اتوود، ضمن ساختن جهانی فاجعهبار، ریشهٔ بحران را در آزمندی شرکتهای زیستی و سقوط اخلاقی بشر پیجویی میکند. در این میان، Cli-Fi به نوعی ادبیات مقاومت بدل میشود؛ مقاومتی در برابر بیتفاوتی، سکوت و تأخیر.
از نظر فرهنگی نیز، این ژانر نوعی بازگشت به اسطورههای اولیهای است که در آن، طبیعت و انسان در پیوندی عمیق و اخلاقی با هم زیست میکردند. این نگاه اسطورهای، در آثار نویسندگان بومی، مانند رمانهای نویسندگان بومی آمریکایی یا استرالیایی، حضوری پررنگ دارد. در آنجا، زمین نه دشمن، بلکه مادر، حامی و حافظهٔ جمعی قوم است.
در نهایت، Cli-Fi به ما یادآوری میکند که ادبیات فقط دربارهٔ انسان نیست، بلکه دربارهٔ جهانی است که انسان در آن میزید. زمین، این شخصیت خاموش اما قدرتمند، اکنون در ادبیات سخن میگوید؛ و شاید این بار، بهتر باشد به صدایش گوش بسپاریم، پیش از آنکه فریادش، آخرین باشد.
از ابراز محبت و نظرات خوب شما بسیار سپاسگزاریم!
حضور شما در صفحه ادبی (فراز) به ما انگیزه میدهد تا با اشتیاق بیشتری در مسیر رشد و حمایت از ادبیات گام برداریم.
برای حمایت مستمر از فعالیتهای ادبی فراز، خواهشمندیم صفحه ما را دنبال کنید و به وبسایت رسمیمان به آدرس www.faraaaz.com
مراجعه کنید تا از آخرین اخبار و خدمات بنگاه انتشاراتی فراز مطلع شوید.
با احترام
بنگاه انتشاراتی فراز
ایمیل: support@faraaz.no
وبسایت ما:




Comments