الیزابت باتوری - خونآشامترین زن تاریخ!
- Baset Orfani

- Jun 4
- 3 min read

الیزابت باتوری، زنی که نامش در تاریخ با هالهای از ترس، وحشت و خون آمیخته است، در سدهٔ شانزدهم میلادی در قلب اروپای شرقی، در مجارستان زاده شد. بانویی اشرافزاده از تبار بلندپایه و ثروتمند، که در قصرهای سنگی و باغهای تاریک املاک خانوادگیاش بزرگ شد. اما آنچه نام او را در تاریخ جاودان ساخت، نه اصالت نجیبزادگیاش بود و نه قدرت و ثروتش، بلکه افسانهای خونآلود بود که با هراس و لرز، قرنها در دل مردم زمزمه شد؛ افسانهای که او را به "خونآشامترین زن تاریخ" بدل کرد.
الیزابت باتوری، همسر کنت فرنتس ناداشدی، پس از مرگ شوهرش در سال ۱۶۰۴، عملاً اختیار کامل قلعهی چاکتیس را به دست گرفت. قلعهای که به مرور به زندانی سنگی برای صدها دختر جوان روستایی بدل شد؛ جایی که دیوارهایش زمزمههای ناله، التماس و مرگ را در خود میبلعید. باتوری با وعدهٔ کار، آموزش یا حتی خدمت در دربار، دختران سادهدل را به درون این بنای شوم میکشاند و آنگاه کابوس آغاز میشد. گفته میشود که او این دختران را شکنجه میکرد، زنده زنده میسوزاند، در سرمای استخوانسوز برهنه رها میکرد و با دندان یا ابزار فلزی، گوشت از تنشان میکند.
اما وحشتانگیزترین بخش این روایت، جنبهای شیطانی و رازآلود دارد که بیش از جنایت، روح انسان را به لرزه میاندازد. افسانه میگوید باتوری باور داشت که خون دختران باکره جوانیاش را حفظ میکند. از همین رو، پس از هر قتل، خون قربانی را جمع میکرد و در آن غسل میکرد؛ غسلی که نه برای پاکی، که برای فریب مرگ و ایستادگی در برابر گذر زمان بود. این تصویر، از بانویی که با خون انسان غسل میکند، به نماد خونآشامی بدل شد و الیزابت باتوری را در ذهن آیندگان، به هیولایی فراتر از بشر مبدل ساخت.
گزارشها حاکی از آناند که قربانیان او بین ۸۰ تا ۶۵۰ نفر بودهاند؛ عددی که اگرچه دقیق نیست، اما در بزرگیاش دهشتافکن است. در سال ۱۶۱۰، پس از شکایتهای پیدرپی خانوادههای روستایی و شهادت خادمان سابق، مأموران سلطنتی به قلعه یورش بردند. آنچه یافتند، جسدها و دختران نیمهجان و اسیر بود؛ شواهدی که دیگر انکارناپذیر مینمود. با آنکه چند تن از همدستانش اعدام شدند، خود باتوری بهسبب اشرافزادگیاش از اعدام مصون ماند. اما سرنوشت، او را در چنگال خود فشرد: او را در اتاقی از قلعهاش زنده زنده در میان دیوارها محبوس کردند. تنها یک دریچه کوچک برای عبور غذا باقی گذاشته شد، و الیزابت باتوری چهار سال در آن سیاهی زیست، تا سرانجام در سال ۱۶۱۴ جان داد؛ مرگی خاموش در تاریکیای که خود هزارانبار برای دیگران رقم زده بود.
امروز، الیزابت باتوری در سایهٔ تاریخ، نه به عنوان یک اشرافزاده، بلکه بهمثابهٔ تجسمی از تاریکی، جنون، و عطش بیپایان برای جوانی و زیبایی به یاد آورده میشود. زنی که دیوارهای قصرش را با خون دختران رنگین کرد، و در دل شبهای اروپای قرون وسطی، قصهاش با لرز و دلهره بازگو میشود. چه حقیقت، چه افسانه، نام او تا همیشه در میان سردترین کابوسها باقی خواهد ماند.
از ابراز محبت و نظرات خوب شما بسیار سپاسگزاریم!
حضور شما در صفحه ادبی (فراز) به ما انگیزه میدهد تا با اشتیاق بیشتری در مسیر رشد و حمایت از ادبیات گام برداریم.
برای حمایت مستمر از فعالیتهای ادبی فراز، خواهشمندیم صفحه ما را دنبال کنید و به وبسایت رسمیمان به آدرس www.faraaaz.com
مراجعه کنید تا از آخرین اخبار و خدمات بنگاه انتشاراتی فراز مطلع شوید.
با احترام
بنگاه انتشاراتی فراز
ایمیل: support@faraaz.no
وبسایت ما:




Comments