top of page

زبان بدن در فرم و محتوای رمان‌های نو

  • Writer: Baset Orfani
    Baset Orfani
  • Jul 20
  • 3 min read
ree


۱. مقدمه: جسمیت و زبان بدن در ادبیات نوین

با گسترش مطالعات بینارشته‌ای و تمرکز بر بدن به‌عنوان عنصری محوری در فلسفه، روان‌شناسی و علوم اجتماعی، ادبیات نیز در دهه‌های اخیر دگرگونی بنیادینی را تجربه کرده است. یکی از شاخص‌ترین وجوه این تحول، بازنمایی برجسته‌تر زبان بدن و جسمانیت در رمان‌های نو است. جایی که پیش‌تر ذهن، گفتار و تأملات درونی شخصیت‌ها مرکز روایت را تشکیل می‌دادند، اکنون بدن، حرکات، ژست‌ها و سکوت‌های جسمانی نقش عمده‌ای در خلق معنا، روایت و حتی فرم خود اثر یافته‌اند.

رمان‌های نو، به‌ویژه آن‌هایی که تحت تأثیر جریان‌های پست‌مدرن، فمنیستی، و پسااستعماری شکل گرفته‌اند، تلاش می‌کنند تا بدن را نه صرفاً به‌عنوان عنصری توصیفی، بلکه به‌مثابه یک زبان مستقل، یک منبع بیان، و گاه حتی ساختاردهنده‌ی روایت وارد صحنه کنند. این گرایش، مرز میان نوشتن و زیستن، ذهن و تن، گفتار و حرکت را به چالش می‌کشد و تجربه‌ی ادبی را به سطحی عمیق‌تر از خوانش صرف می‌برد.


۲. زبان بدن در محتوا: بدن به‌عنوان معنا و مقاومت

در رمان‌های نو، زبان بدن نه فقط برای توصیف ظاهری شخصیت‌ها بلکه برای ساختن معنای عمیق‌تر درباره‌ی هویت، روان، و روابط اجتماعی به‌کار می‌رود. شخصیت‌ها دیگر صرفاً با کلمات و گفتار معرفی نمی‌شوند؛ بلکه نحوه‌ی ایستادن، لرزش دست، تنگی نفس، نگاه، یا حتی بی‌حرکتی‌شان به‌عنوان نشانه‌هایی معنادار وارد روایت می‌شود.

در ادبیات فمنیستی، زبان بدن راهی برای بیان سرکوب، خشونت، میل و قدرت شده است. بدن زنانه که در ادبیات سنتی اغلب ابژه‌ی نگاه مردانه بود، در رمان‌های نویسندگانی چون مارگریت دوراس، النا فرانته، و آلیس مونرو به سوژه‌ای گویا بدل شده است؛ بدنی که زخم می‌خورد، میل می‌ورزد، مقاومت می‌کند و خود را بازمی‌نویسد.

همچنین در رمان‌هایی که به خشونت، تبعید، یا آسیب‌های روانی می‌پردازند، زبان بدن به‌مثابه راهی برای ابراز تجربه‌های غیرقابل گفتن عمل می‌کند. سکوت شخصیت، جمع‌شدن بدن، یا حرکات وسواس‌گونه‌اش، جای خالی کلمات را پر می‌کند و بُعدی پنهان از روان و حافظه را به خواننده منتقل می‌سازد.


۳. زبان بدن در فرم: روایت غیرکلامی و نوشتار تنانه

تأثیر زبان بدن تنها به محتوای رمان‌ها محدود نمی‌شود، بلکه در سطح فرمی نیز نمود می‌یابد. بسیاری از رمان‌های نو، در پی آن‌اند که از طریق فرم، ریتم و ساختار خود نیز نوعی "بدن‌مندی" را بازآفرینی کنند. در این آثار، جملات کوتاه و مقطع، فضاهای خالی میان پاراگراف‌ها، یا تکرارهای ملال‌آور، نوعی زبان غیرکلامی خلق می‌کنند که بیشتر شبیه حرکت بدن، نفس کشیدن، یا ضرب‌آهنگ تن است تا نوشتار کلاسیک.

در برخی آثار، همچون نوشته‌های انی ارنو یا ژان فیلیپ توسن، تجربه‌ی بدن به‌نحوی نوشته می‌شود که خود زبان تبدیل به بازتابی از بدن می‌گردد؛ یعنی واژه‌ها نه فقط توصیف‌کننده‌ی بدن، بلکه حامل کیفیت‌های جسمانی‌اند: سنگینی، لرزش، درد، میل. گویی فرم رمان به سطحی از "نوشتار تنانه" رسیده است که زبان را از قید صرفِ بازنمایی ذهنی رها می‌کند.

علاوه بر این، بعضی رمان‌ها با حذف یا کاستن از دیالوگ، تمرکز خود را بر روی توصیف حرکات و حالات جسمانی قرار داده‌اند؛ این‌گونه آثار با حذف زبان گفتاری و انتقال بار معنایی به زبان بدن، خواننده را به تجربه‌ای حسی و غیرکلامی نزدیک می‌کنند؛ تجربه‌ای که هم‌زمان با خواندن، نوعی دیدن و حس‌کردن را نیز طلب می‌کند.


نتیجه‌گیری:

رمان‌های نو با تمرکز بر زبان بدن، مرز میان جسم و زبان را فرو می‌ریزند و بدن را از حاشیه‌ی روایت به مرکز آن می‌آورند. چه از نظر محتوایی و چه فرمی، زبان بدن راهی است برای بازنمایی تجربه‌های زیسته، تنانه، و اغلب ناگفتنی؛ راهی که ادبیات را از عرصه‌ی صرفاً ذهنی به قلمروی حسی، عاطفی و انسانی‌تر می‌کشاند. در جهان مدرن که کلمات گاه از معنا تهی شده‌اند، این بدن است که بار دیگر سخن می‌گوید؛ بی‌کلام، اما پرمعنا.

 

 

از ابراز محبت و نظرات خوب شما بسیار سپاسگزاریم!

حضور شما در صفحه ادبی (فراز) به ما انگیزه می‌دهد تا با اشتیاق بیشتری در مسیر رشد و حمایت از ادبیات گام برداریم.

برای حمایت مستمر از فعالیت‌های ادبی فراز، خواهشمندیم صفحه ما را دنبال کنید و به وب‌سایت رسمی‌مان به آدرس www.faraaaz.com

مراجعه کنید تا از آخرین اخبار و خدمات بنگاه انتشاراتی فراز مطلع شوید.

 

با احترام

بنگاه انتشاراتی فراز

ایمیل: support@faraaz.no

وب‌سایت ما:


 
 
 

Comments

Rated 0 out of 5 stars.
No ratings yet

Add a rating
bottom of page