نگاهی به فلسفه ژان پل سارتر – فیلسوف فرانسوی
- Baset Orfani

- Jun 24
- 3 min read

ژان پل سارتر، یکی از برجستهترین متفکران قرن بیستم، فیلسوفی است که نامش با اگزیستانسیالیسم، آزادی، اضطراب، و مسئولیت گره خورده است. او در ۲۱ ژوئن ۱۹۰۵ در پاریس به دنیا آمد و در سال ۱۹۸۰ چشم از جهان فروبست؛ اما آثار و اندیشههایش همچنان در ذهن بشر معاصر زنده و جاری است. فلسفه سارتر آینهای است از دوران پرتلاطم مدرنیته، آینهای که انسان را در مرکز هستی قرار میدهد و از او میخواهد تا باری به دوش خود بگیرد که هم شیرین است و هم هولانگیز: مسئولیتِ معنا بخشیدن به زندگی در جهانی که از هرگونه ذات یا حقیقت مطلق تهی است.
در نظر سارتر، «وجود مقدم بر ماهیت است»؛ بدین معنا که انسان ابتدا وجود مییابد، به دنیا پرتاب میشود، و سپس در روند زندگی خویش، ماهیت و معنا میآفریند. او بر خلاف فلاسفه سنتگرا که انسان را حامل ماهیتی پیشساخته و تعریفشده از سوی خدا یا طبیعت میدانستند، معتقد بود که انسان نه بهدلیل آنچه هست، بلکه بهدلیل آنچه خواهد ساخت، شایسته توجه است. این نگاه رادیکال، پایهگذار فلسفه اگزیستانسیالیسم مدرن شد، مکتبی که به انسان نه بهعنوان مخلوقی تعریفشده، بلکه چونان موجودی آزاد و خودآگاه مینگرد، که در هر لحظه با انتخابها و تصمیمهایش سرنوشت خویش را میسازد.
سارتر باور داشت که انسان محکوم به آزادی است. این آزادی، هرچند در ظاهر رهاییبخش است، اما در حقیقت انسان را در وضعیتی دردناک قرار میدهد؛ چرا که هیچ قدرتی بالاتر از او برای معنا دادن به اعمالش وجود ندارد. در جهان بیخدا و بیذات، هر عمل انسانی، طرحی از انسانِ ممکن را به تصویر میکشد. هر تصمیم، پژواکی است از آنچه بشر میتواند باشد. از این رو، انسان نه تنها مسئول خویشتن، بلکه مسئول تمام بشریت است. این «اضطرابِ آزادی»، جوهر فلسفه سارتر است؛ اضطرابی که برخاسته از آگاهی به انتخاب و پیامدهای آن است.
سارتر در کتاب تأثیرگذار خود، «هستی و نیستی»، به بررسی ساختار هستی از نگاه اگزیستانسیالیسم میپردازد. او میان «هستی در خود» (l'être-en-soi) و «هستی برای خود» (l'être-pour-soi) تفاوت قائل میشود. هستی در خود، وجودی بیجان و غیرآگاه است؛ همانگونه که در اشیا و طبیعت دیده میشود. در مقابل، هستی برای خود، مختص انسان است؛ هستیای سیال، آگاه، ناتمام و همواره در حال فرار از خویشتن. انسان هرگز آنچه هست نیست، بلکه همواره آنچه هنوز نیست، میخواهد باشد. این شکاف میان اکنون و آرزو، سرچشمه آزادی، حرکت و اضطراب انسان است.
در نظام فلسفی سارتر، «دیگری» نیز نقش برجستهای دارد. او معتقد است که نگاه دیگران میتواند انسان را شیء کند، از او سوژهای بسازد که خودش نیست. در مواجهه با نگاه دیگری، انسان خود را از بیرون میبیند و این حالت، نوعی بیگانگی با خویشتن را به همراه دارد. نمایشنامههایی چون «در بسته» که جمله معروف «دوزخ دیگراناند» از آن برخاسته، نشان از درگیری عمیق سارتر با مسئله دیگری و تأثیر متقابل نگاهها دارد.
سارتر در کنار فعالیتهای فلسفی، چهرهای فعال در سیاست و ادبیات نیز بود. او از حامیان سرسخت آزادیخواهی و ضد امپریالیسم بهشمار میرفت و با نوشتن رمانهایی چون تهوع و راههای آزادی، اندیشههای فلسفیاش را در قالبی هنری و انسانی به تصویر کشید. همچنین او در مقام منتقد اجتماعی، از تعهد روشنفکر در قبال جامعه دفاع میکرد و بر این باور بود که نویسنده نمیتواند بیطرف باشد؛ بلکه باید زبان گویای رنج و حقیقت زمانهاش گردد.
هرچند سارتر در سال ۱۹۶۴ جایزه نوبل ادبیات را به او اهدا کردند، او با رد آن جایزه، اعلام کرد که نمیخواهد اندیشهاش زیر سلطه هیچگونه نهاد رسمی یا نظام ارزشی بورژوایی قرار گیرد. این اقدام، همزمان نشانهای از استقلال او و بیاعتمادیاش به ساختارهای تثبیتشده قدرت بود.
فلسفه ژان پل سارتر، دعوتی است به بیداری، به خیرهشدن در چشمان حقیقت بیپرده هستی، و پذیرفتن مسئولیت انسان بودن. او به ما میآموزد که در جهانی تهی از معنا، معنا را باید خود ساخت. آزادی را باید نه هدیهای خوشایند، بلکه وظیفهای سهمگین دانست. او انسان را بهسوی آفرینندگی و انتخاب، بهسوی مبارزه با پوچی و انفعال میخواند. و در این راه، فلسفهاش چون فانوسی است در تاریکی؛ نوری که گرچه ممکن است همه چیز را روشن نکند، اما راه را نشان میدهد.
از ابراز محبت و نظرات خوب شما بسیار سپاسگزاریم!
حضور شما در صفحه ادبی (فراز) به ما انگیزه میدهد تا با اشتیاق بیشتری در مسیر رشد و حمایت از ادبیات گام برداریم.
برای حمایت مستمر از فعالیتهای ادبی فراز، خواهشمندیم صفحه ما را دنبال کنید و به وبسایت رسمیمان به آدرس www.faraaaz.com
مراجعه کنید تا از آخرین اخبار و خدمات بنگاه انتشاراتی فراز مطلع شوید.
با احترام
بنگاه انتشاراتی فراز
ایمیل: support@faraaz.no
وبسایت ما:




Comments